عروسی
چند روز پیشا با خاله رفتیم عروسی یه همکاراش. لباس خوشگلمو پوشیدمو باهاش کلی پز دادم یخورده نشستیم تا عروس خانم اومد سرشون گل ریختن و بعد از خوشامد گویی نشستن و همه دورشون جمع شدن و شروع کردن دست زدن وشادی .منم رفتم جلو و شروع کردم دست زدن .رقص نورشون خیلی قشنگ بود .وقتی داشتم نگا میکردم یهو فشفشه زیر پای من زدن منم حواسم نبود یهو ترسیدمو رفتم کنار یکی دو ساعتی موندیم از خودمون پذیرایی هم کردیم وبعد اومدیم خونه .خلاصه خیلی بهم خوش گذشتتتتتتتتتت ...
نویسنده :
خاله لیلا
21:06